خاطرات هرگاه به یادم افتادی.....به اسمان نگاه کن.....من انجا نیستم.....زیر خاکم....با خدایم حرف بزن
| ||
|
1
تابدان جا رسید دانش من که بدانم همی را که نادانم 2 یا به اندازه ی ارزوهایت تلاش کن یا مجبور میشوی به اندازه ی تلاشت ارزو کنی 3 بعضی ها فکر می کنند میتوانند دنیا را تغییر دهند ولی احتمال انکه دنیا انها را تغییر دهد بیشتر است 4 انسان های قوی همیشه پیروز نمیشوند ولی انسان های پیروز همیشه قویند 5 از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر یادگاری که در این گنبد دوار بماند 6 روزی شاگردی از استادش پرسید عشق یعنی چی؟استاد گفت به جنگل برو و بلندترین درخت را برای من بیاور وتو بعد از عبور از هر ترختی حق بازگشت نداری شاگرد به جنگل رفت و به هر درختی که رسید گفت شاید بعدی بلندتر باشد و از ان گذشت و در پایان هیچ نیافت استاد گفت عشق یعنی این.شاگرد گفت ازدواج یعنی چی؟استاد گفت به مزرعه برو و بهترین خوشه ی گندم را بیاور این بار شاگرد با خاطره ی قبلی اولین خوشه ای را که دید باخود اورد واستاد گفت ازدواج یعنی این!!!!!!!!
7 در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای سوختم از اشنایان ای خوشا بیگانه ای 8 اگر در زندگی ات جرئت عاشق بودن نداری لااقل شعور معشوقه بودن را داشته باش 9 تا از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد 10 نزدیک عید بود و همه ی مردم مشغول بودند دخترک پشت مغازه ی عروسک فروشی ایستاده بود و داشت به عروسک نه چندان گرانی نگاه میکرد اما میدانست که نمی تواند ان را بخرد.زنی از کنار ان رد شد و چند دقیقه بعد برگشت و عروسک را دست دخترک داد و گفت این هم از ان عروسکی که تو می خواستی.دخترک خندان گفت این مال من است؟ان زن گفت اره.دخترک گفت خانم شما خدا هستید/ زن گفت نه دخترم من بنده ی خدا هستم دخترک گفت:کفتم با خدا یک نسبتی دارید
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() http://www.roozgozar.com نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |